ما جوانیم و کار میخواهیم
قدرت و اقتدار میخواهیم...
ما جوانیم و کار میخواهیم
قدرت و اقتدار میخواهیم
شغل خوب و مناسبی که به آن
بکنیم افتخار میخواهیم
البته باید اولش طی کرد
مزدمان را دلار میخواهیم
گیر این قدر هی به ما ندهید
ذره ای اختیار میخواهیم
ما مگر گفته ایم تایتانیک
آپولو یا قطار میخواهیم؟
فوق فوقش پراید دست دویی
که شویمش سوار میخواهیم
از همان ها که میخورد ضبطش
جای سی دی، نوار میخواهیم
سفر تایلند مکروه است
سفر قندهار میخواهیم
از نصیحت شوندگان هستیم
جملات قصار میخواهیم
بعد از آن هم جوکی اگر دارید
قابل انتشار میخواهیم
بعضی از ما دچار زن شده ایم (!)
سبد خانوار میخواهیم
تا شود سرخ بلکه صورتمان
سیلی آبدار میخواهیم
مابقی هم هنوز چون عزبیم
خودمان را دچار میخواهیم
یک تنه بیست و چند ساله شدیم
بسمان است! یار میخواهیم
یار بی بند و بار جالب نیست
یار با بند و بار میخواهیم
نه از آن یارهای معمولی
گلرخ و گلعذار میخواهیم
مادرم دختری نشان کرده
عکس سه در چهار میخواهیم
البته شرط کرده ایم که ما
همسر خانه دار میخواهیم
روی خوش، قلب ساده و ضمنا
ظهر از او ناهار میخواهیم
دست در دست هم دهیم به مهر
هفت ایل و تبار میخواهیم
بچه مان را مشابه خودمان
صالح و رستگار میخواهیم
زندگانی فشار هم دارد
قرص ضد فشار میخواهیم
بعد صد سال هم اگر مردیم
بر سر خود مزار میخواهیم
از خدا با کمال پررویی
بخشش بیشمار میخواهیم
منزل کوچکی میان بهشت
وسط آبشار میخواهیم
ما جوانیم و آرزو داریم
یک دل پاک و با وضو داریم!
منبع : یادداشت های شخصی
شعر:سعید طلایی